سرویس سیاست مشرق - قاره آمریکا از زمانی که توسط کریستف کلمب و آریکو وسپوسی کشف شد تدریجا توسط مهاجرین اروپایی که اغلب آنها انگلیسی و فرانسوی و ایرلندی و اسپانیایی بودند اشغال گردید. مهاجرین در سرزمین بزرگ و دست نخورده آمریکا برای خود شهرها و تاسیساتی به وجود آوردند و از حدود نیمه قرن هیجدهم قیمومیت استعمار بریتانیا بر ساکنان این سرزمین تقریبا قطعی شد.

در سال های پس از 1763 و 1764 دولت بریتانیا حقوق گمرکی بر واردات از آمریکا وضع نمود و نیز مشکلاتی برای صدور کالاهای آمریکایی پدید آورد و مالیات زیادی بر مردمان مستعمره نشین آمریکا تصویب نمود. این امر مورد اعتراض مستعمره نشین ها قرار گرفت و دولت انگلیس برای مقابله با شورشیان، نیروهایی را به آن سرزمین اعزام کرد. ساکنان مستعمره نشین ایلات متحده در "فیلادلفیا" کنگره ای تشکیل داده و در روز 4 ژوئیه 1776 در اعلامیه استقلال ایلات متحده آمریکا را صادر نمودند. آنان یک مزرعه دار فراماسونر را که صاحب بردگان و مراتع بسیار بود به رهبری ارتش ایلات متحده علیه انگلیس برگزیدند. این فرد "جورج واشنگتن"بود که بعدها نخستین رئیس جمهور ایلات متحده شد. جنگ های استقلال که موسوم به انقلاب آمریکاست حدود شش سال طول کشید و به سال 1782 میلادی قولنامه صلح در پاریس تدوین شد و قرار داد صلح به سال 1783 میلادی منعقد گردید و انگلستان رسما استقلال آمریکا را به رسمیت شناخت. انقلاب امریکا یا همان جنگ های استقلال به رهبری سرمایه داران فراماسونر صورت گرفت و هدف آن رهایی از استعمار بریتانیا  دفاع از منافع بازرگانان ایالات متحده در مقابل منفعت طلبی انگلستان بود. اکثریت قاطع رهبران انقلاب امریکا "جان آدامز"، "توماس جفرسون"، "بنیامین فراکلین" و "جان لافایت" همگی فراماسونر بودند.

"جان لاک" ایدئولوگ لیبرالیست انگلیسی را الهام بخش اصلی ایده ها و آرمان های انقلاب امریکا دانسته اند. نویسندگان اعلامیه استقلال امریکا باورهای شدید لیبرالی داشتند و تحت تاثیر آرای فیلسوفان عصر روشنگری بودند و به همراه استقلال، نظریه  حقوق بشر بر پایه آرای "جان لاک" را نیز مطرح کردند. 

پس از انکه جمهوری تاسیس می شود و جورج واشنگتن به عنوان رئیس جمهور برگزیده می شود الکساندر همیلتون را به عنوان بنیانگذار ساخت سیاسی و اقتصادی امریکا بر می گزیند همیلتون در اظهار نظری می گوید: "کسانی که پول دارند و در خانواده آبرومند متولد شده اند می توانند حکومت خوبی به وجود بیاورند و آن را اداره کنند. قدرت دولت باید به قدرت صاحبان پول متکی باشد." 

یکی دیگر از بنیانگذاران جمهوری امریکا "جیمز مدیسون" که در دوره ای رئیس جمهور ایلات متحده نیز گردید می گوید:" مجلس سنا باید نماینده زمین داران بزرگ و مدافع آنها علیه اقدامات کسانی باشد که در زیر فشار فقر و بیچارگی، در سر هوای برخورداری از خوشبختی را به نحوی عادلانه تر می پرورند."

گورنور موریس وکیل مدافع و نماینده استقلال طلبان امریکا در فرانسه نیز در اظهار نظری بیان می کند: " مجلس سنا باید محل تجمع ثروتمندان و روحیه اشرافیت باشد." 

جان جی اولین رئیس دیوان عالی ایالات متحده امریکا صراحتا می گوید: " حکومت باید در دست کسانی باشد که سرمایه های کشور در دست آنهاست." جورج واشنگتن در نامه ای به جان لافایت یکی از اهداف جمهوری امریکا را تبدیل شدن به یک امپراطوری جهانی می داند.

شاید در هیچ کجای دیگر دنیا نظیر ایلات متحده امریکا این چنین مثلث مقتدری از پیوند سه رکن سرمایه داری بزرگ ، فراماسونری و ایدئولوژی لیبرال در هیات یک رژیم سیاسی تحقق نیافته باشد. از اواخر قرن نوزدهم و در سراسر قرن بیستم، صهیونیست ها نیز نفوذ گسترده ای در جامعه و هیات حاکمه ایلات متحده به دست آوردند که در طول نفوذ همیشگی فراماسونر ها در این کشور بود.